هيچ شکنجه اي براي يک لحظه تحمل ناپذير نيست …
اگر فقط اقتدار لحظه مي بود و بس …
اگر فقط ” همين حالا ” !
چه رازها که در دل خاک مدفون نمي شد .
اگر فقط ” همين حالا ” بود و نه بعد ، هيچ کس جلاد ديگري نبود …
اين گذشته است که شب مي خزد زير پتويت . پُشت مي کني مي بيني روبروي توست .
سر در متکا فرو مي کني مي بيني ميان متکايت است ، مثل سايه است و از آن بدتر ، سايه ،
نور که نباشد ، ديگر نيست .
اما ” گذشته ” در خاموشي و ظلمت نيز با توست …


 


خلاصه : رمان رديف کلاغ ها 


برخي از جرايم هرگز فراموش نمي شوند …
حنا در زندگي اش به خطر نمي زند ، آپارتمانش را با وسواس در يک منطقه ي مطمئن و امن


با همسايگاني خوب انتخاب ميکند ، جايي که بتواند يک زندگي آرام و کم حاشيه داشته باشد .


اما گاهي اين خطر است که به دنبالت مي دود و يک اشتباه کافيست ! تنها يک اشتباه …
وقتي که درب خانه را به روي عاشقي پنهاني باز مي کند .


مردي که تا به حال ملاقات نکرده را ميبيندکه از اوتقاضاي ازدواج ميکند ، عمادي که هرگز پاسخ رد را نمي پذيرد


و حنا را به سوي جهنم مي کشاند.پرده هايي که از رازها مي افتد و زواياي تاريکي که روشن مي شود و


حنايي که کابوسش تازه آغاز مي شود !


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زندگی بدون من silvercoder دانلود کتاب الکترونیکی فروشگاه خانگی wosondentaldte کانون فرهنگی مرجع دانلود برنامه مهندس علی رزاقی instrumentation | ابزار دقيق Donyell